دوستی خدا برای آن که چون خشمگین شود، بردباری کند، قطعی است [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سرچشمه

به نام خدا

آیات 59-58 نساء

إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿58﴾

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً ﴿59﴾

خداوند امر می کند که امانات را به صاحبانشان دهید ، و حکم ( قضاوت ) کنید بین مردم به عدل به درستی که پند می دهدخداوندی که  سمیع و بصیر است – ای کسانی که ایمان آوردید اطاعت کنید از خدا رسول واولی الامر، در هنگامی که بین شما نزاعی رخ می دهد بازگردید به سوی خدا و رسول،  اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید ، این کار برایتان بهتر و خوش عاقبت تر است .

در ایه 58 خداوند به 2 نکته مهم امر نموده است ، برگرداندن امانت به صاحب امانت و حکم به عدل بین مردم

نکته : حکم به عدل ویژه  همه مردم ( ناس ) است  نه تنها مومنین و مسلمین ،‌ یعنی یکی از حقوق حقه همه انسانها بدون توجه به موقعیت ومقام و جنسیت... رسیدن به عدل است ، عدل حق جاریه همه هستی است که از سوی پروردگار به انسان هدیه شده است. هیچ کس حق ضایع ساختن این حق را با هیچ بهانه ایی ندارد .

حفظ امانت نکته ایی است که خداوند به انسان امر می کند ، و در این برگرداندن امانت رعایت عدالت داشته باشید در ایه 152 سوره انعام خداوند می فرمایند به مال یتیم نزدیک نشوید مگر آنکه آن را به احسن تبدیل کنید ... خیانت در امانت گناهی است که انسان را از عدل دور می سازد و حق جاریه انسان را ضایع می سازد ... ارتباط امانتداری با حفظ عدل یک رابطه دو جانبه است که بی حضور یکی دیگری حضور نخواهد داشت .

نکته : عدل جمع صفات حسنه است ، در عدل همه صفات حسنه به شکل مستتر وجود دارد چنان که در عدل امانت داری هست ، محال است کسی خائن به امانت باشد و او را دارای عدل بدانیم ... محال است کسی عادل باشد و از رحمانیت و رحیمیت بهره مند نباشد و ... بنابراین وقتی عدل به عنوان اصلی از اصول دین قرار گرفته است به این معنا است که همه صفات حسنه به عنوان اصول مورد توجه قرار گرفته است .

سوال : در این آیه فرمان به عدل داده شده است اما میزان برای اجرای این عدل چیست ؟ در آیه بعد به این سوال پاسخ داده شده است ، ای اهل ایمان ( برای رسیدن به پاسخ چیستی عدل باید به ایمان آراسته بود ) وقتی در امری به نزاع رسیدید باز گردید به خدا و پیامبر و کسانی که اولیاء شما هستند .

نکته : میزان عدالت ( که خود میزان است برای هر عمل ) خدا ، پیامبر ومعصومین هستند .

در این دو آیه رابطه اصول دین با هم به طرز بسیار زیبایی بیان شده است ،‌ جایی که میزان عدل مورد توجه است ،اعتقاد به اصل اول ( توحید ) اصل دوم ( نبوت ) اصل سوم (امامت ) مد نظر قرار دارد و در انتهای آیه بیان می شود اگر به روز قیامت ایمان دارید یعنی شرط کامل کننده همه این اعتقادات اعتقاد به معاد است ... هر کدام از این اعتقادات از لوح ایمان حذف شود به طور یقین اصول دیگر باقی نخواهد ماند .... اعتقاد به این اصول تقدم وتاخر بردار نیست .

نکته : حذف یک اصل از اصول دین ، منجر به حذف همه آن خواهد شد .

در ابتدای آیه خداوند تاکید می کند امانت را به صاحب ان برگردانید ، یک لحظه به این نکته فکر کنیم که امانت چیست ؟ چه چیزی در اطاف ما وجود دارد که امانت نیست ؟ مال وجان و فرزند و.... و باید همه اینها به صاحبان آن برگردانده شود ، اگر خداوند این همه بر زکات و خمس وانفاق و قرض الحسنه ... تاکید کرده آیا برای این نیست که در اموال ما حقوقی از دیگران نهفته است که با دادن انها عدل  در دنیا برقرار می شود و اختلاف ثروت ایجاد نمی شود و ....

 



مرزلن ::: چهارشنبه 86/2/12::: ساعت 12:18 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ